زیارت ۴
7- بقیع، یا بارگاه قدس و مظهر عزّت و كبریاى خدا
فَاخْلَعْ نَعْلَیْكَ اِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً.[1]
کفشهای خویش را از پاى بیفكن كه تو در وادى مقدس طوُى هستى.
ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس
موسی، اینجا به امید قبسی میآید
هیچ كس نیست كه در كوی تواَش كاری نیست
هركس اینجا ز پی ملتمسی میآید
اینجا، بقعهی طیّبهاى است كه علاوه بر اینكه مدفن هزاران نفر از بزرگان دین و صحابهی پیغمبر اكرم(ص) و همسران و فرزندان آن حضرت میباشد، بزرگترین مایهی شرف و جلالتش آن است كه ابدان طیّب و طاهر چهار امام معصوم و حجج الهیّه را در آغوش گرفته[2] و به همین جهت است كه دلباختگان اهل بیت رسول(ع) با مجذوبیّتى خاص، رو به بقیع مىآورند و در موسم حجّ در همان محوّطهی به ظاهر ویران، غلغلهاى عظیم برپا مىشود و زمزمههاى عاشقانهی شیعه و دوستداران خاندان عصمت در اطراف همان قبرهاى مقدّسى كه به ظاهر، با خاك زمین یكسان است،[3] امّا به حقیقت، هر ذرّهای از ذرّات خاکشان، با تاروپود قلبهای شیعه مرتبط است، پخش مىگردد و با دود دل و اشك و آهشان به آسمان بالا مىرود تا معترضان بیخبر از سرّ کار شیعه پی ببرند و بفهمند که: شیعه، اگر با ازدحامی عجیب و ولعی غریب بر سر مرقد مولایش امیرالمؤمنین علی(ع) و امامش حسین شهید(ع) و سایر امامان(ع) در مشهد و کاظمین و سامرّا میافتد و بوسه بر در و دیوارشان میزند و همچون پروانهای بر گرد شمع، دور ضریحشان میچرخد و مانند بلبل بر شاخهی گل، نغمههای جگرسوز سر میدهد، نه از آن جهت است که مرعوب گنبد و بارگاه است و مجذوب طلا و نقره و قندیل و چلچراغ و صحن و رواق و صندوق و ضریح زرّین و سیمین!
خیر! چنین نیست؛ بلکه او بر اساس معرفتی که از طریق بسیار واضح و روشن، نسبت به امام امیرالمؤمنین علی(ع) و سایر ائمّهی معصومین(ع) به دست آورده است، محبّتی فوقالعاده عمیق و راسخ در جان، نسبت به آن بزرگواران در خود احساس میکند که قابل قیاس با محبّت به هیچ عزیزی از عزیزانش نمیباشد و نسبت به احدی، احساس چنین محبّتی نمینماید.
لذا در هر گوشهی دنیا که اثر و نشانی از آن چهارده معصوم محبوبش سراغ بگیرد، با شوق و ولعی تمام، به سوی آن میشتابد و تا آخرین حدّ امکان تقرّب و نزدیک شدن، پیش میرود. به همین جهت میبینیم با اینکه در بقیع، نه طلا و نقرهای هست و نه قبّه و بارگاهی، نه صحن و رواق و نه قندیل و چلچراغی(بلکه فقط چند قبر بسیار ساده و معمولی در کنار هم واقع شده است که حتّی به اندازهی یک قبرستان متعارف در شهرهای آباد و نظیف هم از نظر تنظیف و تنظیم معابر در قسمت داخل و خارج قبرستان، مورد توجّه دولت سعودی نمیباشد)، با اینکه در مرکز شهر و نزدیک مسجد النّبی، واقع شده و در مرئی و منظر عمومی واردین است و با اینکه بقیع، فعلاً در شرایط کنونی، فاقد همه گونه تجمّل و تزیّنات ظاهری است، معالوصف ازدحام شیعه بر سر قبور ائمّهی بقیع(ع) مانند همان ازدحامی است که در مزارهای شکوهمند با صحن و رواق دیگر امامان(ع) دارند.
بلکه اینجا، با تأثّر روحی بیشتر که از مشاهدهی وضع اسفبار مزار این بزگواران که رعایت ادب و احترامات ظاهری هم نسبت به مراقد منوّرشان نشده است، ناشی میشود، توفانی در فضای جانشان برمیخیزد، آنچنان که صدای ضجّه و شیون و افغانشان در آن محوّطه و اطراف بقیع میپیچد که باعث حیرت ناآگاهان از «اسرار تشیّع» و بیخبران از رمز «محبّت» میگردد تا آنجا که احیاناً زبان به ذمّ و اعتراض میگشایند و تعجّبی هم ندارد، که «عُذْرُهُمْ جَهْلُهُمْ»:
میان عشق و معشوق رمزی است / چه داند آنکه اشتر میچراند
آری! شیعه اگر ممانعتی نبیند، خود را بیتابانه بر سر آن مراقد طیّبه میافکند و با مژگان چشمش، خاکها و غبارهای آن قبور مطهّره را میروبد و آنگاه بجای آن، «طلای ناب» میریزد و در اندک مدّتی، شکوه و جلالی عظیم، بالای آن مزارهای مشرّفه تشکیل میدهد.
اَللّهُمَّ اِنّی اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هَذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فِی غَیْبَتِهِ كَما اَعْتَقِدُها فی حَضْرَتِهِ وَ اَعْلَمُ اَنَّ رَسُولَكَ وَ خُلَفائَكَ اَحْیَاءٌ عِنْدَكَ یُرْزَقُونَ یَرَوْنَ مَقامی وَ یَسْمَعُونَ كَلامی وَ یَرُدُّونَ سَلامی.[4]
خدایا! من همچنان که به حرمت صاحب این مشهد شریف در حال حضورش معتقدم، در غیاب او نیز، اعتقاد به حرمتش دارم و میدانم رسول تو و جانشینانش زندهاند و در نزد تو، روزی داده میشوند، جای ایستادنم را میبینند و سخنم را میشنوند و به سلامم جواب میدهند.
چهار امام معصوم كه شرف به خاك بقیع بخشیدهاند:
۱- حضرت امام حسن مجتبی(ع)
۲- حضرت امام زینالعابدین(ع
۳- حضرت امام محمّد باقر(ع)
۴- حضرت امام جعفر صادق(ع)
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا زِیارَتَهُم فِی الدُّنْیا وَ شَفاعَتَهُمْ فِی الآخِرَةِ.
۸- شهداى اُحُد، قربانیان راه خدا
این دین مقدّسى كه اكنون سایه بر سر ما افكنده و ما در پناه آن با خدا و اولیاى خدا، آشنا گشته و سر به آستان «قرآن كریم و عترت طاهره(ع)» نهادهایم و احكام آسمانى و وحى خدا را كه برنامهی سعادت جاودانى انسان است، با كمال سهولت و آسانى به دست آورده و در مسیر حیات ابدى، با آرامش خاطر و بىدغدغه و اضطراب، پیش مىرویم و خود را مجهّز به جهازات زندگى سراسر نعمت و سعادت بعد از مرگ مىسازیم، آری! این دین مقدّس و این ماءالحیات آسمانى، به این سادگى و با قیمت ارزان، به دست ما نرسیده است بلكه به قیمت خون دهها و صدها هزار تن از پاكان و عزیزان عالم انسان، براى ما فراهم شده و در زندگى كنونى ما مستقرّ گردیده است.
خدا مىداند چه جوانان شریف و برومندى، در خاك و خون غلتیدهاند و چه پیكرهاى نازنینى بالاى دار و چه سرهاى عزیز و منوّرى بر فراز نى رفته است. چه خانمانها بى سر و سامان گشته و چه پردگیانی به اسارت افتادهاند. چه شخصیّتهاى علیم و چه رجال حكیمى در سیاهچالهاى زندان، بدرود حیات گفتهاند. چه خانوادهها داغدار گردیده و دود از دل مادران جوانمُرده و آه از نهاد یتیمان بىپدر برخاسته و سرشك جگرسوز، از چشمهاى مصیبتزدگان، با خون دلشان درآمیخته است و خلاصه! انواع و اقسام مصائب و دربهدرىها بوجود آمده است تا این دین و این قرآن، به دست ما مسلمانان كنونى رسیده است که الآن، ما چشم باز كرده و خود را در میان یك خانوادهی اسلامى و در آغوش پدر و مادر مسلمان مىبینیم كه براى «قرآن» احترام قائلند و عرض موّدت به آستان مقدّس امام امیرالمؤمنین و اهلبیت عصمت(ع) مینمایند و به نام مبارك امام حسین(ع) تشكیل مجلس عزا مىدهند و بانگ فرحبخش اذان و كلمات نورانى اشهد ان لااله الّاالله و اشهد اَنَّ محمّداً رسولالله، از مأذنهها با آهنگ رسا در فضاى زندگى ما پخش مىشود و صفوف جماعات باشكوه نماز، در مساجد معظم، بسته مىشود و منبرهاى وعظ و تبلیغ و ارشاد و هدایت مردم به سوى خدا نهاده مىشود.
ما اینها را مىبینیم و پیش خود فكر مىكنیم، لابد همیشه چنین بوده است و مطلب، خیلى عادى و معمولى تلقّى میگردد و اصلاً ماجراهاى خونین و غمانگیزى كه بر اسلام و مسلمین گذشته است، در دلها خطور نمىكند و در نتیجه، طورى شده كه عظمت نعمت اسلام و قرآن و مخصوصاً نعمت عُظماى «تشیّع و ولایت» در نظر نسل فعلى ما، واضح و روشن نمیگردد و قهراً چنانكه باید در حفظ و حراست آن نمىكوشند و احیاناً در مقابل متاع بسیار پست و ناچیزى، نفیسترین سرمایههاى انسانى، بلكه تنها عامل تأمین حیات جاودانى خود، یعنى «دین» را از دست مىدهند.
لذا لازم است نسل جوان ما به مطالعهی تاریخ صدر اسلام، اهمّیّت شایانی بدهند و در حالات مردان و جوانان قوىّالاراده و با ایمان (مسلمانهای نخستین) با دقّت بیندیشد كه با چه فداكارى اعجابانگیزى در راه دفاع از حریم اسلام و قرآن كوشیدند و تمام عُلقههاى مادّى را كه طبعاً بسان زنجیرهاى محكم، به دست و پاى اكثر انسانها بسته است و انسان را به عقبنشینى از صحنههاى هولناك جهاد در راه حق، وا مىدارد، آن بزرگواران عالىهمّت با ایمان، از دست و پاى خود گشودند و به تمام معناى كلمهی «گذشتن»، از همه چیز گذشتند و كلمهی طیّبهی «لا اله الّا الله» را، نه تنها به زبان، بلكه به سراسر وجود و جمیع ذرّات جسم و حقیقت جان، گفتند و بىتردید و نوسان، قدم به میدان جهاد نهاده و سر و دست و پیكر خود را هدف تیر و نیزه و شمشیر، قرار دادند.
خون بسیار ارزنده و ذىقیمت خود را به پاى درخت دین ریختند و این شجرهی طیّبه را با خون خود آبیارى نموده و شادابى و طراوت خاصّی به آن بخشیدند. تا امروز كه مىبینیم با میوه و محصول فراوان و سرسبز و خرّم، تحویل ما دادهاند.
فَجَزاهُمُ اللهُ عَنِ الاِسْلامِ وَ عَنْ جَمیعِ الْمُسْلِمینَ خَیْرَ الْجَزاءِ.
اینک، ما كه در تشرّف به اسلام و تشیّع، مدیون زحمات فوقالعاده گرانقدر آن بزرگان هستیم، خود را موظّف به عرض سپاس و تشكّر مىدانیم.
علاوه بر آنکه باید به همان راهى كه آنها رفتهاند، ما هم برویم و همانطور كه آنان، دین حنیف اسلام را سالماً تحویل ما دادهاند، سالماً تحویل آیندگان بدهیم، علاوه بر این، لازم است به منظور «احیاء ذكر آن رادمردان عالم اسلام»، در مجالس و محافل عمومى خود، شمّهاى از فضایل روحى و قدرت ایمانى و مراتب فداكارى آنها را مورد بحث و گفتوگو قرار دهیم و هم گهگاه، بار سفر بسته و از اوطان خود به عزم زیارت قبرهاى مقدّسشان برویم و تعظیم مزارشان را كه مصداق «تعظیم شعائرالله» است، از افضل «قُرُبات» بدانیم.
حال، از جملهی آن پیشتازان میدان فداكارى و جانبازى در راه خدا، «شهداى اُحُد» میباشند كه در روزگار غربت اسلام و بىكسى پیغمبر اكرم(ص) قد مردانگى برافراشتند و به یارى دین خدا برخاستند و در برابر توفان مصائب و مِحَن كه به آنها رو آورد، ایستادگى كردند و از پاى ننشستند تا بالاخره، جان خود را در این راه از دست داده و با پیكر آغشته به خون به لقاى خدا مشرّف گردیده و به حیات ابدى نایل شدند و امّت اسلامى را الىالابد، رهین منّت خود قرار دادند که امروز، ما در برابر تربت پاكشان مىایستیم و مىگوییم:
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللهِ وَ اَنْصارَ رَسُولِهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ، سَلامٌ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، اَشْهَدُ اَنَّ اللهَ اخْتارَكُمْ لِدِیْنِهِ وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ وَ اَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دینِ اللهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ.[5]
و بالاخص، حضرت حمزه سیّدالشهدا(ع) عمّ بزرگوار رسول خدا(ص) سهم بیشترى در نصرت و یارى دین خدا و رسول خدا دارد و لذا در میان شهداى اُحد، داراى فضیلت ممتازى است كه مقام اقدس نبوى(ص) دربارهی آن حضرت فرمودهاند:
مَنْ زارَنی وَ لَمْ یَزُرْ قَبْرَ عَمّی حَمْزَة فَقَدْ جَفانی.[6]
هر كس به زیارت من آید و قبر عمویم حمزه را زیارت ننماید، حقّاً دربارهی من جفا كرده است.
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا عَمَّ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خَیْرَ الشُّهَداءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَسَدَاللهِ وَ اَسَدَ رَسُولِهِ ... وَ اَنْتَ مِمَّنْ اَمَرَنِیَ اللهُ بِصِلَتِهِ ، وَ حَثَّنی عَلی بِرِّهِ وَ دَلَّنی عَلی فَضْلِهِ وَ هَدانی لِحُبِّهِ وَ رَغَّبَنی فِی الْوِفادَةِ اِلَیْهِ وَ اَلْهَمَنی طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ.[7]
۹- پایان سفر و ختم كتاب
اینجا، سفر پر از اسرار ما به پایان مىرسد و انشاءالله با قلبى مطهّر از ذنوب و روحى منوّر به نور معرفت پروردگار و اولیاى كرامش و برخوردارى كامل از منافع همهجانبهی حجّ و زیارت به شهر و دیار خود برمىگردیم و از خداوند منّان مىخواهیم، به حرمت بیت حرام و مشاعر عظامش و به مقرّبیّت رسول مكرّم و اهلبیت اطهارش (صلوات الله علیهم اجمعین) و به فضل عظیم و كرم عمیمش، حجّ ما را قبول و سعى ما را مشكور قرار داده و بقیّهی عمر ما را در پناه ولىّ اعظمش امام زمان(ارواحنا فداه) از گزند وساوس شیطان و اتباع شیطان در امان نگه دارد و فرزندان ما را از انحرافات اعتقادى و اخلاقى و عملى، مصون و محفوظ بفرماید. «اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ».
اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنا حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرامِ،
وَ زِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّكَ وَ الاَئِمَّةِ فِی كُلِّ عامٍ،
وَ لا تُخْلِنا یا رَبَّنا مِنْ تِلْكَ الْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ،
وَ الْمَواقِفِ الْكَریمَةِ ما اَبْقَیْتَنا،
وَالْحَمْدُللهِِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِین.
خودآزمایی
1- چهار امام معصوم كه در بقیع مدفون هستند را نام ببرید؟
2- به چه دلیل نسل جوان ما باید به مطالعهی تاریخ صدر اسلام، اهمّیّت شایانی بدهند؟
3- چه کسی سهم بیشترى در نصرت و یارى دین خدا و رسول خدا دارد؟
پینوشتها
[1]. سورهی طه، آیهی ۱۲.
[2]. بنابر قولى، چنانكه در گذشته اشاره شد، مرقد منوّر حضرت زهرا(س) نیز در بقیع و در سمت جنوب قبور ائمه(ع) واقع شده است؛ ولى قول دیگر بر این است كه آن قبر، قبر شریف حضرت فاطمهی بنت اسد(س) مادر عالىمقام حضرت امام امیرالمؤمنین(ع) است.
[3]. قبور منوّرهی ائمّهی بقیع(ع) سابقاً داراى گنبد و بارگاه و صندوق و ضریح بوده است. فرقهی وهّابیه بعد از تسلّط بر حجاز، بر اساس یك توهّم نابجا، تمام آنها را خراب كردهاند و اكنون قبور امامان(ع) بدون هرگونه سایبان، و فقط به وسیلهی چند سنگ معمولى حجّارى نشده كه در اطراف هر قبرى نهادهاند از یكدیگر مجزّا میباشند.
[4]. قسمتی از اذن دخول به روضات مطهّرهی معصومین(ع)، منقول از کفعمی.
[5]. قسمتى از زیارت قبور شهداى اُحد.
[6]. مستدركالوسائل، جلد ٢، ابواب المزار، صفحهی ١٩٢.
[7]. قسمتى از زیارت حضرت حمزه(ع).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی